جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۳۲ ق.ظ
بدون شرح
تا دست راستش را جلوتر برد تازه یادش افتاد .. بغضش گرفت و اشکش جاری شد .. لبخند حضرت عشق را میدید و زیر لب میگفت:
رحم الله عمی العباس !
۹۱/۰۹/۰۳

تا دست راستش را جلوتر برد تازه یادش افتاد .. بغضش گرفت و اشکش جاری شد .. لبخند حضرت عشق را میدید و زیر لب میگفت:
رحم الله عمی العباس !
بدون نام
بسیار زیبا