آنچه من از بسیجی دیده ام و آنچه هستند!
قسمت شد تا به همراه بسیجیان در رزمایش الی بیت المقدس که در مکان اردوگاه قدس برگزار می شد شرکت کنم و مدتی کوتاه با بسیجیان باشم.
جمع دوستانه ای بود؛ جمع بسجیان. بینشان همه چیز پیدا می کردی از آنها که هنوز تازه به دوران رسیده بودند تا آنهایی که در جبهه های جنگ با بسیجیان خمینی(ره) بوده اند و از قافله یاران جا مانده. از نوجوان بود تا پیر و سفید موی.
شاید بگویی که این بچه ها رو چه به جنگ؟!
درست است شاید ظاهرشان به یک نظامی نخورد! اما خدا می داند و دلهای این شیر بچه ها. اگر بخواهی به ظاهرشان قضاوت کنی حق می دهم که شک کنی. چندتایشان را دیدهام. ظاهرشان اینگونه بود: پوتین هایی که بندشان را نبسته بود و گاها بندهایش روی زمین کشیده می شد. بعضی ها هم به اشتباه پوتین دیگری به پا کرده بودند که یا بزرگتر از مال خودشان بود و یا کوچکتر و هردو دردسرساز. لباسش را که میدیدی فکر می کردی برای داداش بزرگش است. ولی مال خودش بود. آستین هایش را زده بود بالا تا زیاد برایش بزرگ جلوه نکند و ... . خلاصه بگویم تیپشان زیاد به رزمی و نظامی که شما در ذهن دارید، نمی خورد.
آری ظاهر بچه بسیجی ها زیاد به ارتشی ها و نظامی های سایر دنیا شبیه نیست. نباید هم باشد!! چرا که این ظواهر نیست که مشخص می کند چه کسی پیروز میدان نبرد است. اراده و ایمان و صلابت است که معلوم می کند مرد میدان کیست.
همین ها را دیدی؟ با این سر و وضع! سربازان گوش به فرمان رهبرشان هستند. پای ناموس و وطنشان به میان بیاید، چنان حماسه ای خواهند آفرید که جهانی دست به دهان بماند که اینها دیگر چه موجوداتی هستند؟
آن وقت باید گفت بسیجی اند. درس آموزان مکتب اسلام ناب محمدی. اساتیدشان کسانی هستند چون روح الله و شهیدان. اکنون هم پای درس رهبرشان نشسته اند. عاشوراییاند و شعارشان هم یک کلام لبیک یاحسین(ع)
من نیز آنجابودم.با مزه ترین قسمتش مبارزه با ارازل و اغتشاشگرها بود...
با شعر توافقنامۀ ژنو بروز هستم.